پایگاه خبری توسعه تعاون
دوشنبه, ۲۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۵۱ ۷۸
طبقه بندی: اقتصاد کلان
چچ
منافع کلان شبکه‌های مخفی در بازار ارز

منافع کلان شبکه‌های مخفی در بازار ارز

توسعه تعاون:برخی ادعاها درباره صادرات نفت و وضعیت ذخایر ارزی و شاخص‌های اقتصاد کلان با وضعیت بازارها متفاوت است دلار این روزها روزانه و حتی به قول برخی از فعالان بازار، ساعتی رکورد می‌شکند.

به گزارش پایگاه خبری توسعه تعاون،روز گذشته هم‌زمان با برگزاری نشست خبری رئیس کل بانک مرکزی، اسکناس آمریکایی در بازار آزاد در کانال 39 هزار تومانی معامله شد. با‌این‌حال، آقای رئیس در سخنانش نرخ بازار آزاد را غیر‌شفاف خوانده و گفته که در بازار رسمی ارز اوضاع خوب است و نیازهای ارزی تأمین می‌شود. البته این‌دست گفته‌های او چندان جدید نیست؛ چندین سال است هر زمان نرخ ارز سرکش می‌شود، حرف‌درمانی‌ مقامات دولتی نیز آغاز می‌شود. برای نمونه در ماه‌های آغازین دولت سیزدهم، درحالی‌که رئیسی و تیمش دائم از خالی تحویل‌گرفتن خزانه و بدهی‌های کلان گلایه می‌کردند، رئیس کل بانک مرکزی 21 اردیبهشت در اظهار‌نظری عجیب اعلام کرد: «در تاریخ بانک مرکزی هم‌اکنون بیشترین ذخایر اسکناس ارزی را در اختیار داریم».

زمانی که صالح‌آبادی از ذخایر تاریخی ارز می‌گفت، دلار در کانال 25 هزار تومان بالا و پایین می‌شد و حالا در یک‌قدمی 40 هزار تومان است، ولی همچنان می‌گوید همه چیز خوب و ذخایر کافی است!

همین دو هفته پیش هم سخنگوی دولت اعلام کرد درآمدهای حاصل از فروش نفت در مقایسه با ابتدای دولت، حدود ۲.۵ برابر شده است. حتی سخنگوی کمیسیون صنایع مجلس گفته بود صادرات نفت به اندازه پیش از تحریم بازگشته و ارز حاصل از آن نیز به کشور بازمی‌گردد. با وجود این، صندوق توسعه ملی و مرکز پژوهش‌های مجلس از بدهی سنگین وزارت نفت و ناتوانی این وزارتخانه در بازپرداخت می‌گویند، اظهارات درباره افزایش چاپ پول و وضع اقتصادی بد دولت اوج گرفته و نرخ ارز نیز هر روز در حال جهش است.

منافع کلان شبکه‌های مخفی در بازار ارز

صالح‌آبادی همچنین در نشست روز گذشته خود گفته که در بازارهای رسمی از‌جمله در سامانه نیما، بدون هیچ مشکلی تأمین ارز انجام می‌شود و تأمین ارز در این بازار از ابتدای سال رشدی 26‌درصدی را نشان می‌دهد؛ درحالی‌که بازار غیررسمی بازار محدود و غیرشفاف است.

هرچند اگر مبنای تحلیل را بازارهای رسمی هم قرار دهیم، وضعیت چندان فرقی نمی‌کند؛ نرخ ارز در این بازارها نیز دائم افزایشی بوده است. برای مثال، نرخ دلار نیمایی از 25‌هزار‌و 500 تومان در ابتدای تیرماه، به حدود 29 هزار تومان رسیده است.

با‌این‌حال، لطفعلی بخشی، اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه‌ طباطبایی، به «شرق» می‌گوید حرف صالح‌آبادی دور از حقیقت نیست، ولی انتقاد او معنایی ندارد؛ چرا‌که وضعیت فعلی در بازار غیررسمی نیز حاصل عملکرد خود سیاست‌گذار است.

او توضیح می‌دهد: اقتصاد ما اقتصادی 400، 500 میلیارد دلاری است، اما به علت سازوکارهای غلطی که خود دولت در پیش گرفته و امروز خودش به آن انتقاد می‌کند، با خرید و فروش چهار نفر در کوچه‌و‌پس‌کوچه‌های فردوسی نرخ ارز تعیین می‌شود. اگر چنین وضعی پیش آمده، مقصر خود دولت است که اجازه نداده معاملات شفاف شوند. حتی در بورس هم حجم مبنا لازم است برای قیمت‌گذاری، اما متأسفانه در بازار ارز ما چنین نیست و این حرف آقای صالح‌آبادی بر‌خلاف همیشه درست است.

به گفته این کارشناس، قیمت ارزی که برخی روزها اعلام می‌شود هیچ مبنای علمی ندارد. برای مثال، نمی‌توان گفت این قیمت میانگین 200 معامله‌ای است که با حجم کمتر از 500 هزار دلار انجام شده است. بنابراین اعدادی که از بازار ارز بیرون می‌آید لزوما درست نیست؛ ضمن اینکه ممکن است خود دولت هم در این نرخ نقش داشته باشد.

بخشی تأکید می‌کند: وظیفه بانک مرکزی است که این وضعیت را درست کند؛ هرچند واقعیت این است که در کشور ما نرخ ارز دست بانک مرکزی هم نیست، بلکه گروه‌های قدرتمندی که رئیس بانک مرکزی در برابر آنها قدرت بزرگی محسوب نمی‌شود، درباره ارز تصمیم می‌گیرند. منافع کلانی پشت بازار ارز است که اگر به شکل یک تشکل قانونی و علمی در‌بیاید، دیگر قابل وصول نخواهد بود.

تکرار یک ادعا

«تورم را 20 درصد کاهش داده‌ایم»؛ این ادعای دیگری است که روز گذشته از سوی رئیس کل بانک مرکزی مطرح شد. گفته‌ای که پیش از این رئیس دولت هم بیانش کرده بود. نیمه اول شهریور ابراهیم رئیسی اعلام کرد در سال اول ریاست‌جمهوری او نرخ تورم ۲۰ درصد کاهش یافته است؛ آن‌هم در شرایطی که مرکز آمار ایران نرخ تورم سالانه منتهی به مرداد 1400 را که آن زمان آخرین تورم اعلام‌شده بود، ۴۵.۲ درصد و نرخ تورم نقطه به نقطه مرداد سال گذشته را ۴۳.۲ درصد اعلام کرده بود. همان زمان صالح‌آبادی با استناد به آمار بانک مرکزی از این گفته رئیس‌جمهور دفاع کرد. در‌واقع آقای رئیس‌جمهور و سیاست‌گذار پولی‌ او برای ارائه این آمار مبنای اول (تورم در دولت قبل) را اطلاعات بانک مرکزی در نظر گرفته و آن را درست فرض کرده بودند، اما برای مبنای دوم (تورم در دولت فعلی) اطلاعات مرکز آمار را مبنا قرار داده‌اند! در‌حالی‌که برای مقایسه دو رقم نباید از دو منبع مختلف استفاده کرد؛ یا هر دو مبنا باید بانک‌ مرکزی باشد یا هر دو مرکز آمار. بنابراین اگر هر دو رقم اعلام‌شده از مرکز آمار باشد، کاهش 20‌درصدی بی‌معناست و اگر هم قرار باشد هر دو مبنا را بانک مرکزی قرار دهیم، آن‌گاه رئیس بانک مرکزی باید اسناد و جزئیاتی منتشر کند تا مشخص شود چطور آمار تورم بانک مرکزی که سال گذشته چیزی حدود 16 درصد با مرکز آمار متفاوت بوده، حالا با آن یکی فرض می‌شود؟

صالح‌آبادی گفته که نصف همین تورم فعلی نیز حاصل اصلاح ارز ترجیحی، افزایش حقوق‌ها، حقوق گمرکی و... است و قرار نیست همیشه افزایش تورم تکرار شود و روند تورم به روال طبیعی خود برمی‌گردد. بخشی در واکنش به این اظهارات صالح‌آبادی می‌گوید: آقای صالح‌آبادی یک مقام دولتی است، همان‌طور که نمی‌توان از رئیس‌جمهور انتظار داشت که بگوید وضع اقتصادی خراب است، از او هم نمی‌توان این انتظار را داشت. اگر مقام سیاسی واقعیت را بگوید احتمالا اصلا اجازه نمی‌دهند سر کار باقی بماند.

آمار تورم شفاف نیست

به اعتقاد او تصویر درست از وضعیت فعلی اقتصاد این‌چنین است: بزرگ‌ترین منبع ارزی کشور ما که همان فروش نفت است، در دست دولت است. در‌واقع در سیستم انحصار فروشنده داریم. همین فروشنده کسری بودجه کلان هم دارد و هر سال مخارجش به‌شدت افزایش پیدا می‌کند. مالیات‌ها هم که بیشتر از یک‌چهارم نیازهای کشور را تأمین نمی‌کند. بنابراین نفعش در این است که قیمت دلار را تا می‌تواند بالا ببرد تا بتواند هزینه‌ها را پوشش دهد. او این کار را می‌کند تا نیازمند چاپ پول نشود، اما نیازش آن‌قدر زیاد است که مرتب دست به دامان چاپ پول می‌شود.

بودجه باید دو هفته پیش تقدیم می‌شد، اما هنوز تهیه هم نشده است؛ در‌‌واقع دولت با وجود گران‌فروختن دلار، گرفتن مالیات بسیار، گرفتن وام کلان از بانک‌ها و... حتی نتوانسته دخل‌وخرجش را روی کاغذ جور کند و تحویل مجلس بدهد. دولتی که در چنین وضعیتی قرار دارد، مجبور است دلار را هر طور شده به قیمت بالا بفروشد و بخشی از گرفتاری‌هایش را حل کند. البته طبیعتا در فرایند فروش بعضی شبکه‌ها و گروه‌های قدرتمند نیز ناخنکی می‌زنند.

به گفته بخشی، هر دو مرکز اعلام آمار تورم ما، بانک مرکزی و مرکز آمار، دستگاه سیاسی و دولتی هستند و طبیعتا نمی‌توانند حرفی خلاف نظرات دولت بزنند. درحالی‌که تورم در شهر و روستا، مواد غذایی، هزینه‌ مسکن و... متفاوت است و دولت‌ها با این اعداد بازی می‌کنند تا تلطیفش کنند، در نهایت به این عدد می‌رسند و اگر بخواهند اعداد واقعی بدهند، آمار بسیار متفاوت‌تر از این است. بنابراین سیاستشان این است که آمارگیری صحیح انجام دهند، اما در نهایت کسی که می‌خواهد آن را اعلام کند، تلطیفش می‌کند.

او می‌افزاید: ما در کشور دستگاه‌های خصوصی برای سنجش نداریم؛ درحالی‌که در همه کشورهای دنیا تورم را گروه‌های زیادی می‌سنجند و دولت نمی‌تواند درباره‌ آن آمار غیرواقعی بدهد. در کشور ما جز بانک مرکزی و مرکز آمار، کسی آمار نمی‌دهد و کس دیگری هم نه شرایط و نه پولش را دارد که راستی‌آزمایی کند. بنابراین در عدد تورم ما سیاست نقش دارد و تورمی که احساس می‌شود با آنچه اعلام می‌شود، فرق دارد.

این کارشناس معتقد است برخلاف چشم‌اندازی که رئیس کل بانک مرکزی درباره آینده نرخ ارز و تورم تصویر می‌کند، چشم‌انداز آینده اقتصاد چندان روشن نیست.

بخشی علت تحلیل خود را این‌طور توضیح می‌دهد: ماجرای قرارداد جدید چین بسیار مهم است. چین بزرگ‌ترین اهرم برای فشار به اقتصاد ایران را در دست دارد؛ چون تنها دریچه تنفس اقتصاد ما‌ست. این کشور هم بزرگ‌ترین خریدار نفت و کالاهایی مثل سنگ‌آهن ایران و هم بزرگ‌ترین صادرکننده کالا به ایران است. اگر چین اهرمش را به کار بگیرد، اقتصاد ایران شاهد یک فشار فوق‌العاده خواهد شد که شاید تحملش غیرممکن باشد. در سوی دیگر نیز اروپا و آمریکا هر روز تحریم‌های جدیدی را وضع می‌کنند. این تحریم‌ها همان سازی است که فردا صدایش در‌می‌آید و همه چیز را بسیار دشوارتر می‌کند. با این وضع، دیگر همان صادرات جزئی ایران هم سخت‌تر می‌شود. بنابراین درآمدهای اصلی کشور به طرف کم‌شدن می‌رود. همچنین با افزایش فشارهای بین‌المللی در داخل، افراد بیشتری میل به خروج از کشور پیدا می‌کنند و با فروش دارایی‌هایشان و تبدیل آن به دلار، تقاضا در بازار ارز بیشتر می‌شود. همین حالا هم شایعه‌ای مطرح شده که آپارتمان‌های گران‌قیمت تهران را برای فروش گذاشته‌اند تا پولش را از کشور ببرند. افزایش روزانه قیمت دلار در این شرایط طبیعی است و این مسئله تا عید به همین شکل ادامه خواهد داشت.

او می‌افزاید: هم‌زمان به سمت پایان زمستان و کاهش تقاضای نفت هم می‌رویم. کشورهای عربی نیز ارتباط خوبی با ما ندارند و در نبود ما با افزایش عرضه، جای ما را در بازار پر می‌کنند. در چنین شرایطی طبیعتا باید منتظر جهش‌های بزرگ‌تری در نرخ ارز و تورم بود.

در شرایطی که کارشناسان می‌گویند چشم‌انداز وضعیت اقتصادی کشور چندان روشن نیست، نقدهای بسیاری به تیم اقتصادی دولت مطرح می‌شود و بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند ابراهیم رئیسی برای انتخاب مدیران اقتصادی در این شرایط حساس خوب عمل نکرده و به نظر می‌رسد مدیران فعلی توانمندی کافی برای عبور اقتصاد کشور از این گردنه پرپیچ‌و‌خم را ندارند. گذشته از این، دولت در مقابل توصیه‌های کارشناسی برای عبور اقتصاد از این وضعیت هم چندان انعطافی نشان نداده است و کمتر زیر بار پذیرش وضعیت موجود رفته و برعکس تبلیغات دولتی به سمتی رفته است که وضعیت اقتصاد را در حال بهبود نشان می‌دهد؛ اتفاقی که البته با تجربه عموم از بازارها متفاوت است و اعتماد به مراجع رسمی آماری و متولیان اقتصاد را مخدوش کرده است. این در حالی است که کارشناسان می‌گویند نخستین قدم برای اصلاح وضع موجود، ارائه گزارش صادقانه و پذیرش واقعیت است تا بتوان بر اساس آن موضوع را آسیب‌شناسی و برای حل آن اقدام کرد.

هرچند به نظر می‌آید سقف تحمل نقد از سوی کابینه سیزدهم کوتاه است و ارزیابی کارشناسان از وضعیت اقتصادی بارها با تکذیبیه‌های متعدد دستگاه‌های دولتی مواجه شده است.

آدرس کوتاه شده: