توسعه تعاون:۸۲ درصد خانوارها در بیش از ۷ گروه (ناامنی تغذیهای متوسط) و ۴۵ درصد خانوارها در بیش از ۱۰ گروه (ناامنی تغذیهای شدید) از ۱۴ گروه غذایی، دچار کممصرفی هستند.
به گزارش پایگاه خبری توفیق اقتصادی آنلاین ،هدف نظام تغذیهای این است که هر فرد غذای سالم، کافی و متناسب با ترجیحات خود را بهطور بادوام دریافت کند. برآورده نشدن این هدف مانعی جدی در راه تحقق اهداف سلامت در سطح فرد و جامعه است. اینجا است که ارزیابی وضعیت غذایی خانوارها و شناسایی عوامل مؤثر بر امنیت غذا و تغذیه آنها اهمیت پیدا میکند. در مطالعه حاضر، این کار در مورد خانوارهای شهری ایران با تأکید بر شناسایی عوامل فردی مؤثر بر امنیت تغذیه آنها انجام شده است. بهطور ویژه میخواهیم بدانیم که متغیرهای بعد خانوار، تأهل سرپرست خانوار و سطح تحصیلات او چه نقشی در امنیت تغذیهای خانوار دارد. بدین منظور سروش افخمی، علیاصغر سالم و جواد طاهرپور تحقیقی انجام دادهاند که در آن اطلاعات مربوط به ۱۸۸۰۹ خانوار در سال ۱۳۹۵ بررسی شد و از مدل علمی لاجیت برای شناسایی عوامل فردی مؤثر بر امنیت تغذیه خانوارها بهره برده شد. نتایج این تحقیق در مقالهای با عنوان «عوامل فردی مؤثر بر امنیت تغذیه خانوارهای مناطق شهری ایران» در شماره ۲۶ فصلنامه «سیاستگذاری اقتصادی» منتشر شد. این تحقیق نشان میدهد که ۸۲ درصد خانوارها در بیش از ۷ گروه (ناامنی تغذیهای متوسط) و ۴۵ درصد خانوارها در بیش از ۱۰ گروه (ناامنی تغذیهای شدید) از ۱۴ گروه غذایی، دچار کممصرفی هستند. متغیرهای درآمد سرانه سالانه خانوار، نسبت بار تکفل در خانوار و بعد خانوار بهعنوان موثرترین عوامل مؤثر بر امنیت تغذیه خانوار شناسایی شدهاند. وضعیت تأهل سرپرست خانوار و مالکیت منزل شخصی در مرتبههای بعدی اثرگذاری قرار دارند. اثر سن و تحصیلات بر امنیت تغذیهای نیز تأیید میشود. اگرچه هزینه سرانه سالانه غذا در خانوارهای با سرپرست متأهل کمتر است اما در وضعیت امنتری قرار دارند. بهنظر میرسد تأهل بر کیفیت و الگوی غذایی سفره خانوار اثر مثبت دارد. پژوهشهای اندکی اثر افزایش تحصیلات بر امنیت تغذیه را مخرب نشان میدهند. این پژوهش یکی از آنها است.
*** غذا یکی از اساسیترین نیازهای بشر است. نقش غذا در تأمین انرژی و ریزمغذیهای مورد نیاز بدن بهخوبی شناخته شده است. اثرات کممصرفی، پرمصرفی و سوء تغذیه بر سالمت جسمی و روحی فرد نیز بهمدد تلاشهای علمی پژوهشگران حوزههای مختلف علوم مشخص شده است. همه اینها به ما هشدار میدهد که بیتوجهی به وضعیت تغذیه در سطوح مختلف یک جامعه میتواند آثار زیانباری بر فرآیند توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی داشته باشد. بر این اساس اسناد و قوانین بینالمللی مثل اعلامیه جهانی حقوق بشر، پیمان بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و برنامه توسعه پایدار در افق سال ۲۰۳۰ و همچنین اسناد و قوانین ملی ایران مانند اصل ۴۳ قانون اساسی، سند چشمانداز ۲۰ ساله و بسته سیاستی اقتصاد مقاومتی بر تأمین امنیت غذایی تأکید کردهاند. اجلاس جهانی غذا در سال ۱۹۹۶ آخرین تعریف امنیت غذایی مورد قبول تمامی شرکتکنندگان را به شرح زیر اعلام کرد: «امنیت غذایی آنگاه وجود دارد که همه مردم در تمامی ایام به غذای کافی، سالم و مغذی دسترسی فیزیکی و اقتصادی داشته باشند و غذای در دسترس نیازهای یک رژیم تغذیهای سازگار با ترجیحات آنان را برای یک زندگی فعال و سالم فراهم سازد.» با دقت در تعریف فوق میتوانیم امنیت مصرفی غذا را در دو سطح فردی و سلولی تمیز دهیم. حلقه اصلی تأمینکننده امنیت غذایی در سطح خانوار دستیابی به سیری سلولها است نه سیری شکمی (سطح فردی). چنانچه سبد و سفره غذایی قادر به تأمین نیازهای سلولی نباشد منجر به ایجاد ناامنی غذایی و بروز بیماریهای سوء تغذیه ناشی از کمبود مواد غذایی میشود. بر این اساس، آگاهی از وضعیت تغذیه افراد میتواند یک شاخ ارزیابی امنیت غذایی از منظر دسترسی به غذا نقش ایفا کند. یکی از راههای آگاهی از وضعیت تغذیهای افراد اطلاع از محتوای سبد مصرفی خانوارها و مقایسه آن با وضعیت سیری سلولی است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل فردی مؤثر بر امنیت غذایی خانوارهای شهری ایران از منظر مصرف است. سه ویژگی این پژوهش، سبب تمایز آن از پژوهشهای پیشین میشود. اول، در این پژوهش از ریزدادههای مربوط به خانوارها استفاده شده است. استفاده از ریزدادهها کمک میکند که آنچه در سطح فرد و خانوار در جریان است بهدقت مورد واکاوی قرار گیرد. به این ترتیب هم وضعیت مصرفی و هم مؤلفههای مردمشناختی خانوارها با دقت بیشتری شناسایی میشوند که این بهنوبه خود در شناسایی عوامل فردی موثر بر امنیت غذایی خانوارها اطمینانبخشی بیشتری بههمراه میآورد. وجه تمایز دوم، شاخصی است که برای سنجش وضعیت امنیت تغذیه خانوارها معرفی شده است. در واقع استفاده از ریزدادهها این امکان را داد که سبد مصرفی خانوار با جزییات بیشتری ارزیابی شود و در تعریف شاخص امنیت تغذیهای، بتوان سیری سلولی را هدف گذراند. سوم، جامعه آماری این پژوهش نسبت به پژوهشهای قبل از خود بسیار بزرگتر و متنوعتر است. جامعه مورد بررسی شامل ۱۸۸۰۹ خانوار (۶۶۰۳۸ نفر) از مناطق شهری همه استانهای کشور است. این گستردگی و تنوع، امکان پاسخهایی قابلاعتمادتر به پرسشهای پژوهش فراهم آورده است. تعریف اجلاس جهانی غذا از امنیت غذایی بر چهار مفهوم «موجود بودن»، «دسترسی»، «بهرهمندی مطلوب» و «پایداری» تأکید میکند. وجود غذا بهسمت عرضه امنیت غذایی اشذاره میکند و با سطح تولید غذا، میزان ذخایر و تجارت خال مشخص میشود. دسترسی به غذا به سطح فقر، قدرت خرید، قیمتها و وجود زیرساختهای بازار و حملونقل و سیستم توزیع غذا وابسته است. پایداری متأثر از آبوهوا، تغییرات قیمتها، بلایای طبیعی و مجموعه عوامل اقتصادی و سیاسی است. بهرهمندی مطلوب معمولاً بهمعنای شیوهای است که بدن از اکثر مواد مغذی موجود در غذا استفاده میکند. انرژی کافی و جذب مواد مغذی توسط افراد حاصل اقدامات تغذیهای و مراقبتی مناسب، آمادهسازی غذا، تنوع رژیم غذایی و توزیع غذا درون خانوار است. مفهوم بهرهمندی مطلوب در این تعریف کمک میکند تا بین مفهوم امنیت غذایی و امنیت تغذیهای تمایز قائل شویم. این مفهوم تأکید میکند که امنیت تغذیهای چیزی فراتر از امنیت غذایی است. امنیت غذایی بهمعنای فراهمبودن غذا و دسترسی همه افراد به آن است درحالیکه امنیت تغذیهای منوط به جذب گستره وسیعی از غذاها است که برآورنده مواد مغذی اساسی موردنیاز بدن باشند. تحقیق حاضر بر حلقه آخر زنجیره غذا یعنی تغذیه تمرکز دارد وعوامل فردی مؤثر بر امنیت تغذیهای خانوارها را شناسایی میکند که لاجرم امنیت غذایی را هم شامل میشود. وضعیت تغذیهای نتیجه جذب غذایی و وضعیت بهداشت است. ممکن است وضعیت بهداشت تاحدی به دسترسی ضعیف به مراقبتهای بهداشتی، تأمین مسکن فقرا و شرایط محیطی مربوط باشد و این میتواند بهواسطه سوءتغذیه بدتر شود چرا که افراد را مستعد بیماری میکند. تمایز بین خدمات بهداشت و محیط برای اتخاذ راهبردهای مداخلاتی مناسب ضروری است. در تعریف امنیت غذا و تغذیه تأکید شده است که غذای در دسترس باید نیازهای یک رژیم غذایی را برای زندگی سالم و فعال فراهم آورد. این شرط اشاره به عوامل غیر غذایی در تأمین امنیت غذایی دارد. همچنین در تعریف سوءتغذیه گفته میشود که وضعیتی برآمده از کمبود، مازاد یا عدم تعادل در جذب درشتمغذیها یا ریزمغذیها است. کمبود ریزمغذیها مشخصاً به ناامنی غذایی میانجامد زیرا کمبود مواد مغذی امکان زندگی سالم و فعال را تحتتأثیر قرار میدهد. میزان کمبود نشاندهنده شدت ناامنی غذایی و تغذیهای و مدت زمان آن نشاندهنده گذرا یا مزمن بودن ناامنی است. در مورد مازاد مواد مغذی نیز میتوان همین استدلال را داشت که چون سلامت فرد و کیفیت فعالیت او را متأثر میکند پس بر ناامنی غذا و تغذیه مؤثر است. در نتیجه سوءتغذیه یکی از عوامل ناامنی غذایی محسوب میشود. البته میشود تحلیل را دینامیک کرد و نشان داد که ناامنی غذایی نیز میتواند منجر به سوءتغذیه شود. ناامنی غذایی اگر ناشی از کمبود دسترسی به مواد مغذی باشد منجر به سوءتغذیه میشود. در عین حال اگر دسترسی به مواد غذایی فراهم باشد اما الگوی تغذیهای درست نباشد، باز هم دچار ناامنی غذایی میشویم. هر یک از چهار عامل زیربنایی نیز از عوامل دیگری تأثیر میپذیرند. دستاوردهای تحقیق: بعد خانوار تشدیدکننده و تأهل کاهنده پرسش پژوهش حاضر این بود که آیا سه عامل بعد خانوار، وضعیت تأهل سرپرست و سطح تحصیلات او در زمره عوامل تعیینکننده امنیت تغذیه خانوارهای شهری ایران هستند یا خیر. چنانکه دیدیم بعد خانوار ناامنی تغذیه را تشدید میکند و تأهل سرپرست از خطر ناامنی تغذیه میکاهد. نکته جالبتوجه در مورد سطح تحصیلات سرپرست خانوار است که هرچه بالاتر باشد، امنیت تغذیه خانوار را بیشتر در مخاطره قرار میدهد. تحلیل فرآیند اثرگذاری این متغیر نشان میدهد که احتمال تحصیلات و نظام آموزشی کشور نقش سازندهای در بهبود فرهنگ تغذیه و اصلاح الگوی آن در خانوارهای مورد مطالعه نداشته است. البته ارزیابی و آزمون این مطلب نیاز به پژوهش مستقلی دارد. شاخصهای ناامنی تغذیهای متوسط و شدید تحتتأثیر تملک منزل، افزایش سن سرپرست خانوار، افزایش درآمد سرانه سالانه خانوار، افزایش نسبت بار تکفل و متأهل بودن سرپرست خانوار کاهش مییابند که بهمعنی بهبود وضعیت غذایی خانوار است. افزایش بعد خانوار احتمال قرارگرفتن آن خانوار در وضعیت ناامنی تغذیهای را افزایش میدهد. بهطور مشابه هرچه تحصیلات سرپرست خانوار بالاتر میرود خطر ناامنی تغذیهای هم بیشتر میشود. در نمونه مورد بررسی، هزینه سرانه سالانه غذا در خانوارهای با سرپرست مجرد نسبت به خانوارهای با سرپرست متأهل بیشتر بوده است. بهبیان دیگر، اگرچه هزینه سرانه خانوارهای با سرپرست مجرد برای غذا نسبت به خانوارهای با سرپرست متأهل بیشتر بوده اما خطر ناامنی تغذیه بیشتر در کمین آنها بوده است؛ یعنی الگوی غذایی در خانوارهای با سرپرست متأهل نسبت به خانوارهای با سرپرست مجرد مناسبتر بوده و اثر آن از اثر هزینهای غذا پیشی گرفته است. برخلاف انتظار، افزایش سطح تحصیلات سرپرست خانوار با کاهش امنیت تغذیه خانوار همراه شده است. جهت اثرگذاری متغیر تحصیلات سرپرست خانوار بر وضعیت امنیت تغذیه در این پژوهش در تضاد با نتایج اکثر پژوهشها قرار گرفته است. مشاهده کردند که بالاتر بودن سطح تحصیلات سرپرست خانوارهای شهری ناامنی تغذیه را تشدید میکند و در عین حال یادآور شدند که این اثر چندان بزرگ نیست. پژوهش: عوامل فردی مؤثر بر امنیت تغذیه خانوارهای مناطق شهری ایران پژوهشگران: سروش افخمی، علیاصغر سالم، جواد طاهرپور مسئله تحقیق: بیتوجهی به وضعیت تغذیه در سطوح مختلف جامعه ایران میتواند آثار زیانباری بر فرآیند توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی داشته باشد.