توسعه تعاون:ایران صرفا صاحب صنعت شده است نه اینکه صنعتی شود. چرا؟
به گزارش پایگاه خبری توسعه تعاون،ایران از کشورهای پیشرو در تدوین برنامه های توسعه صنعتی است. اما کمبود پیش نیازهای نهادی توسعه صنعتی مسیر را طور دیگری رقم زده است. سیطره دولت به دلیل عدم وجود این پیش نیازها در صنایع بیشتر شده، فرهنگ صنعتی در ایران تکوین نیافته و صنعت در هرج و مرج به کار خود ادامه داده است. در نهایت ایران صرفا صاحب صنعت شده است نه اینکه صنعتی شود.
آغاز تحولات صنعت و توسعه صنعتی از ایران را می توان از شروع قرن سیزدهم خورشیدی در نظر گرفت. در این زمان تا پایان سلسله قاجار، روابط ارباب رعیتی و حکمرانی استبدادگونه مانعی بزرگ در توسعه صنعتی ایران بود. سکونت غالب جمعیت در روستاها و فقدان فرهنگ صنعتی شدن از ویژگی های ایران در آن دوره است. صنایع ماشینی در این زمان بیشتر به واردات از غرب وابسته بود. این درحالی بود که در کشورهایی مثل بریتانیا و فرانسه دو انقلاب فکری و اجتماعی زمینه های شکل گیری صنعت و صنعتی شدن این کشورها را پدید آورده بود. زمینه هایی که ایران فاقد آن بود. از زمان پهلوی تا پیروزی انقلاب اسلامی، مدرنیزاسیون به اجرا درآمد. تشکیلات اداری و قانونی برای توسعه صنعتی شکل گرفت. اما شروع جنگ جهانی دوم باعث رکود شد، رکودی که گریبان صاحبان صنایع را هم گرفت. در پهلوی دوم در برنامه های عمرانی 7 ساله و چهار برنامه عمرانی 5 ساله، توسعه صنعتی دنبال شد اما درهمین دوران هم، صنایع مثل دوره پهلوی اول، بیشتر وارداتی بود. هرچند در این زمان توسعه فضایی صنعت در کشور رخ داد، اما اثرگذاری ها به اندازه ای محدود بود که نتوانست توسعه صنعتی به مفهوم اصلی را در کشور به بار آورد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی عرصه صنعت با درهم ریختگی شدیدی همراه شد. جنگ دولت را به مداخله در عرصه صنعت واداشت. پنج برنامه توسعه ای در دستور کار قرار گرفت اما ناتوانی دولت در مدیریت صنایع زمینه خصوصی سازی را فراهم کرد. هرچند در برنامه ها اقتصاد دانش محور و انعطاف پذیر و قابل رقابت مورد توصیه قرار گرفت اما کمتر تغییر محسوسی در عملِ توسعه صنعتی پدیدار شد. بررسی تحولات صنعت در سه دوره مورد اشاره نشان می دهد 4 دلیل عمده به صنعتی نشدن ایران انجامیده است. نخستین دلیل منفعل بودن بخش خصوصی، نهادهای مدنی و صنفی مرتبط با صنعت مثل اتحادیه های کار و کارگری و تشکل هاست. بررسی تاریخ صنعت در کشور نشان می دهد اجتماعات خودجوش و خودانگیخته در ایران کمتر شکل گرفته و کارایی نداشته است. بنابراین افراد ذی نفع در سیاستگذاری صنعتی مشارکت نکرده اند. دوم، بی اعتمادی بین بخش های خصوصی، عمومی و دولتی به قانون گریزی دامن زده و سرمایه اجتماعی را کاهش داده است. سوم، به دلیل رانتی بودن دولت، کمتر تلاشی برای بهبود ساختارها و شایسته سالاری انجام شده و موازی کاری در بدنه سازمانی صنعت به ابهام و پیچیدگی در این زمینه افزوده است. چهارم، به واسطه غفلت دولت از نقش نظارتی خود، قوانین کمتر بروزسانی شده است. حقوق مالکیت به ویژه حقوق مخترعین، قوانین مرتبط با آزادی مشروط صنایع و قوانین حمایت از تولید و بخش مولد کمتر مورد توجه قرار گرفته و آسیب های آن باعث شده توسعه صنعتی در ایران محقق نشود. برای مطالعه بیشتر مقاله «بررسی تحولات صنعت و توسعه صنعتی در ایران به منظور آسیب شناسی توسعه صنعتی ایران» را بخوانید.