یک اقتصاددان مطرح کرد : خلاء حضور تعاونیها از مشکلات چندگانه نظام قیمتها در اقتصاد
توسعه تعاون: یکی از دلایل مشکلات چندگانه نظام قیمتها در اقتصادمان همین خلاء حضور تعاونیهاست اما اگر تعاونی ها دوباره نقش واقعی خود را بازیابند، بسیاری از مشکلات در این حوزه حل می شود ضمن اینکه مشکلات اساسیتر که به ارتباط با جهان خارج، اصلاح فضای کسب و کار و شفافیت برمی گردد برطرف خواهد شد.
به گزارش پایگاه خبری توسعه تعاون، تعاونیها همواره از آن دست بخشهای خصوصی بودند که نقش عمدهای در اقتصاد کشور ایفا میکردند اما امروز نقش آنها خیلی کمرنگ است. برای بررسی این مهم با دکتر« بهنام ملکی»، اقتصاددان به گفتگو نشسته ایم.
سوال: موانع و مشکلات پیش روی تعاونی ها چه بوده است؟
ملکی: به نظر میرسد که یکی از حلقههای مفقوده در نظام تولید، توزیع و مصرف، بخش تعاون در اقتصادمان باشد. طبق قانون اساسی قرار بود اقتصاد در چارچوب خصوصی، دولتی و تعاونی شکل بگیرد ولی نقش تعاونیها تهی میشود و هر از چندگاهی میبینیم که دولتها از سیاست طعمه گذاری استفاده کرده و مشوقهایی را برای بخش تعاون می گذارند اما بلافاصله مشاهده میشود که تعاونیها زمین خورده و باز منتقل شده به سایر بخشها.
تعاون زمانی میتواند شکل بگیرد که فرهنگ جامعه و دولتمردانمان در راستای تعاون و همکاری و شفافیت باشد. اصل اول برای اینکه یک تعاونی بتواند به اهداف خود برسد شفافیت و همچنین ضابطهمندی، درستکاری و نظارت همگانی است. این موارد در گذشته و ابتدای انقلاب نسبتا پررنگ بود، به همین خاطر میبینیم که در گذشته تعاونیهای تولیدی، توزیعی، مصرفی و... خیلی پررنگ رونق داشتند و نسبتا هم موفق بودند.
اما با شکل گیری یک نظام شبه آزادسازی نقش بخش تعاونی و همینطور بخش خصوصی خصوصا در بخش مولد خیلی کمرنگ شده و بخش دولتی هم با رویکردهای خاص خودش و فضای نسبتا انحصاری که ایجاد کرده، مانعی شده که بخشهای دیگر ضعیف شوند و همه اینها لازمهاش این است که یک شرایط رقابت کامل و شفافیت در اقتصاد شکل بگیرد، در آن صورت طبیعی است که اگر به تعاونیها امتیازات معقول و شفاف و غیر فسادآور داده شود میتوانیم انتظار داشته باشیم که تعاونیها به سهم بهتر و بایسته خودشان در اقتصاد برسند.
امروز ما این حجم از دانشبنیان ها را داریم اما خروجیشان در حد هیچ است. دلیل این است که فضای کسب و کار در اقتصاد ایران فضایی شکننده است به همین خاطر شاهد این هستیم که بخشهای اقتصاد در کل و تعاونیها به ویژه از اهداف خود فاصله گرفته و سهمش در اقتصاد خیلی پایین آمده و به همین خاطر روابط و عدم ضابطهمندی و عدم شفافیتی که وجود داشته به نظر میرسد که تعاونیها خیلی تابآوری و قدرت ماندگاری ندارند.
گاها نیز شاهد سوءاستفاده و سوءمدیریت در این تعاونیها بوده و هستیم در حالی که همکاری جمعی میتواند توجیهی به وجود بیاورد که یک فعالیت اقتصادی از شرایط لازم و کافی برخوردار بشود و این مورد به تنهایی امکان پذیر نیست. فرض بگیرید یک نفر میخواهد یک زمینی را بگیرد و یک آپارتمان در آن بسازد اگر 10 نفر شوید قائدتا هزینهها کاسته میشود و این فعالیت توجیه پذیرتر میشود. حال چرا این مورد شکل نمیگیرد؟ به این خاطر نبود فرهنگ تعاونی.
سوال: برای تقویت تعاونی ها چه باید کرد؟
ملکی: ضمن اینکه تعاونیها نیازمند یک روحیه و کارکرد جمعی است موضوعی که در اقتصاد ما کمرنگ است و ما در فعالیتهای جمعی متاسفانه قوی نبودهایم و قوی عمل نکردهایم و نیازمند این هست که در این حوزه هم کار فرهنگی بیشتری صورت بگیرد و هم اینکه تعاونیهایی که موفق بودهاند دلایل موفقیتشان در نظام رسانهای تبیین بشود و همینطور چالشهایی که داشتند. و دیگری برخورد با مسببین شکست تعاونیها.
جایگاه قوه قضاییه هم در این مهم خیلی موثر است. برخورد با سواستفاده گران در تعاونی ها سبب می شود این موارد ادامه پیدا نکند، در غیر این صورت شاهد رونق فردگرایی در تعاونی ها خواهیم بود که باعث شده که ما از ظرفیت اقتصادی به نام تعاونیها در بخشهای تولیدی، توزیعی و مصرفی کشور محروم باشیم و یکی از دلایل مشکلات چندگانه نظام قیمتها در اقتصادمان همین خلاء حضور تعاونیهاست اما اگر تعاونی ها دوباره نقش واقعی خود را بازیابند، بسیاری از مشکلات در این حوزه حل می شود ضمن اینکه مشکلات اساسیتر که به ارتباط با جهان خارج، اصلاح فضای کسب و کار و شفافیت برمی گردد برطرف خواهد شد.
سوال: با توجه به صحبتهایتان و نقشی که تعاونیها در گذشته داشتهاند فکر میکنید که اگر تعاونیها دوباره شکل بگیرند چه نقشی در بهبود وضعیت معیشت مردم خواهند داشت؟
ملکی: تقویت تعاونیها میتواند قسمتی از مسائل اقتصادی کشور را حل کند اما همه مشکلات مربوط به تعاونیها نیست و باید آسیب شناسی شود. یکی از مسائل این است که برای تعاونیها در قانون و مقررات هم باید یکسری تغییراتی ایجاد کنیم.
در درجه دوم باید چالشهای کلی که وجود دارد و مشکلات کلانی که در فضای اقتصادی وجود دارد را حل کنیم و بعد در قانون تعاونیها بازنگری داشته باشیم.
چه بسا که یک فعالیت ممکن است نیاز باشد در حجم سرمایهگذاری بالا برود، سایر اعضا ممکن است که این ظرفیت و توانمندی را نداشته باشند حال در چنین فضایی اگر یک عده افرادی پیدا بشوند و سرمایه بالاتری را تزریق کنند قائدهاش این است که این افرادی دارای امتیاز بیشتری باشند در حضورشان در تصمیم گیری ها بیشتر شود.