پایگاه خبری توسعه تعاون
شنبه, ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ۰۹:۰۴ ۹۵
طبقه بندی: اقتصاد کلان
چچ
خروج طبقه متوسط از تهران

خروج طبقه متوسط از تهران

توسعه تعاون: می‌گویند فقر، ابتدا نظام طبقاتی هر جامعه‌ای را نشانه می‌رود و در این میان، طبقه متوسط است که در هر تغییر و تحولی ضربه‌پذیرتر است و جایگاه دوطبقه فرادست و فرودست خود را در آمارها بالا و پایین می‌کند.

به گزارش پایگاه خبری توسعه تعاون، به‌عبارت دیگر، همواره بحران‌های اقتصادی طبقه فرودست را فربه‌تر می‌کند و جمعیتی که به این طبقه افزوده می‌شود، جمعیتی است که از طبقه متوسط کاسته شده است.

نخستین زنگ خطر جدی برای انقباض طبقاتی طبقه متوسط در ایران، چند سال پیش به صدا درآمد؛ وقتی که مجمع جهانی اقتصاد در گزارشی با عنوان «گزارش جامع رشد و توسعه۲۰۱۵» اعلام کرد که طبقه بادرآمد متوسط در ایران کوچک شده و بر این اساس، ایران که تا آن زمان طبقه با درآمد متوسط نسبتا بزرگی را در خود جای داده بود (۳۴درصد) طی سال‌های منتهی به انتشار آن گزارش، بر مبنای متوسط استانداردهای زندگی، از تعداد افراد طبقه متوسط آن کاسته شده است.

البته خبر تازه‌ای نبود، اما خب این بار مجمعی جهانی هشدار را مخابره کرده بود. همه شاخص‌ها و آمارها نشان می‌دهد که وضع نسبت به 7سال پیش که این گزارش منتشر شد، برای طبقه متوسط بغرنج‌تر شده است.

2، 3 سالی است که جامعه‌شناسان و جمعیت‌شناسان بنا بر آمارهای ارائه‌شده از سویه جدید تبعات این کوچک‌شدن که مهاجرت از مرکز به شهرک‌های حاشیه‌ای و حتی شهرستان‌هاست، می‌گویند. مهاجرت از مرکز، چه به شکل مهاجرت معکوس و چه مهاجرت به‌طور اعم، تازه‌ترین سویه حمله فقر به بدنه متوسط نیست؛ چنانچه در همین مدت، گزارش‌های عجیبی از شیوه‌های زیستی غریب در تهران مانند اتوبوس‌خوابی و پشت‌بام‌خوابی نیز منتشر شده است، اما حتی اگر این سویه، تازه‌ترین آسیب متوجه طبقه متوسط نباشد، یکی از پرتبعات‌ترین آنها می‌تواند باشد.

بدیهی است خروج طبقه متوسط از مرکز، منجر به از دست ‌دادن دامنه اثرگذاری خود می‌شود و این همان نکته‌ای است که اخیرا جامعه‌شناسی چون تقی آزاد‌ ارمکی با تأسی به آن، نسبت به تبعات تعارض طبقاتی فزاینده‌ای که آینده جامعه را به مخاطره می‌اندازد، هشدار داده است.

تبعات طبقاتی کاهش جمعیت طبقه متوسط

اما کوچ طبقه متوسط از تهران، جز تعارض طبقاتی، چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد؟ شهلا کاظم‌پور، جمعیت‌شناس ‌مانند همه جمعیت‌شناسان و جامعه‌شناسان، توسعه را منوط به برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی می‌داند و نابرابری درآمد و هزینه‌ها را مهم‌ترین عامل این نابرابری معرفی می‌کند که طبعا جمعیت را از مرکز می‌کوچاند: «در این نابرابری، فقیرها فقیرتر و اغنیا غنی‌تر می‌شوند. اینگونه است که تهران در آینده‌ای نه‌چندان‌دور، جای همین 2طبقه خواهد شد. فقرا در پایین شهر و اغنیا در بالای شهر. تضعیف اقتصادی طبقه متوسط، این شکاف جمعیتی و طبقاتی را ایجاد کرده و همینطور به فاجعه نزدیک می‌شویم.»

کوچ طبقه متوسط به حاشیه‌ها، در حالی در سال آینده نیز روند صعودی خود را ادامه خواهد داد که چندی پیش مدیرکل حریم شهرداری تهران اعلام کرده بود اگر از تشکیل کانون‌های جمعیتی در حریم شهر تهران جلوگیری نشود، تا سال۱۴۰۴ یعنی کمتر از 4سال دیگر، حدود ۲۰درصد جمعیت ایران در حریم شهر تهران ساکن خواهند شد.

علیرضا صادقی گفته بود از آنجا که حریم شهر تهران 0.4مساحت کشور را تشکیل می‌دهد، سکونت ۲۰درصد جمعیت کشور در این مساحت، یک «فاجعه بزرگ» است و «مشکلات عدیده‌ای» برای پایتخت به همراه دارد.

حالا کاظم‌پور از انقباض پنهان طبقه متوسط می‌گوید به این معنا که کوچک‌شدن طبقه متوسط در کلانشهرها شاید در نگاه اول به چشم نیاید، اما مهم‌ترین تبعات آن در وهله نخست، حاشیه‌نشینی فرهنگی و اجتماعی است: «اسلامشهر 50هزارنفری، حالا بیش از 800هزارنفر جمعیت دارد؛ شهری در حاشیه تهران، که جمعیتش یا طبقه متوسط کوچیده از تهران است یا کسانی که به امید زندگی در پایتخت آمدند و نهایتا نتوانستند به تهران برسند و آنجا منزل گزیدند. چنین وضعی، جز عواقب طبقاتی و اقتصادی به دلایل زیست‌محیطی نیز آسیب‌زاست.

گسترش شهرهای حاشیه تهران، سبب شده ریه‌های تهران بسته شود. ساخت‌وساز بی‌رویه در حاشیه، جلوی جابه‌جایی هوا را گرفته و تهران را آلوده‌تر کرده است. مشکل آب و فاضلاب هم از همین عوامل است.»

او از گسترش آسیب‌های اجتماعی در حاشیه‌ها، به‌عنوان عاملی دیگر در کوچ طبقه متوسط از مرکز یاد می‌کند: «در همه جای دنیا، حاشیه‌ها مبتلا به آسیب‌های بیشتری هستند. نظارت‌های اجتماعی با افزایش جمعیت حاشیه‌ها، کم و کمتر می‌شود و کنترل را سخت‌تر می‌کند. از این روست که شاهد افزایش رفتارهای پرخطر زیرزمینی در حاشیه‌ها هستیم.»

چه عواملی طبقه متوسط را از تهران فراری می‌دهد؟

تازه‌ترین گزارش مرکز آمار از معلول‌های تورم مشخص کرد اجاره مسکن در کل کشور رتبه سوم تورم ماهانه کالاها و خدمات را در دی‌ماه۱۴۰۰ به‌خود اختصاص داده است. بنا بر اعلام بانک مرکزی در آذرماه امسال نیز نرخ رشد سالانه اجاره‌بها در کل کشور ۵۴درصد و در شهر تهران ۵۱درصد بوده است. از آذر تا دی‌ماه نیز طبق گزارش مرکز آمار، اجاره‌بها 4.6درصد افزایش یافته که همین امر سبب شده پس از دخانیات و غلات، بازار اجاره رتبه سوم تورم ماهانه را به‌خود اختصاص دهد.

اتفاق دیگری که در ماه‌های اخیر مشاهده می‌شود افزایش حجم واحدهای خالی از سکنه در شمال تهران است که کارشناسان معتقدند به‌دلیل کاهش توان مالی مستأجران، کوچ طبقاتی گسترده در پایتخت فزونی یافته است. بدین صورت که اجاره‌نشین‌ها از شمال به مرکز تهران، از مرکز به جنوب و از جنوب به حومه منتقل شده‌اند. بنابراین، تورم قیمت خرید و اجاره‌بها که پیش‌بینی می‌شود در سال آینده نیز بین 25 تا 30درصد افزایش را تجربه کند، همچنان در سال آینده نیز یکی از مهم‌ترین دلایل کوچ طبقه متوسط از تهران به حاشیه‌ها خواهد بود.

گران‌شدن مسکن، شاید سال آینده نیز ویترینی‌ترین و به‌چشم‌آمدنی‌ترین عامل کوچ از تهران به‌حساب بیاید، اما بی‌تردید تنها عامل نیست. شهلا کاظم‌پور که دانشیار گروه جمعیت‌شناسی دانشگاه تهران است، تأمین هزینه‌های مسکن را به‌عنوان عمده‌ترین عامل کوچ طبقه متوسط از تهران عنوان می‌کند. با این حال او در گفت‌وگو با همشهری این مهاجرت را یکسره منفی نمی‌داند و معتقد است اگر این مهاجرت، مدیریت‌شده باشد، می‌تواند به مرکزیت‌زدایی و کاهش تراکم جمعیت و کاهش آسیب‌های اجتماعی بینجامد اما «نه پیش و نه پس از انقلاب ما با چنین کنترلی مواجه نبوده‌ایم. روند مهاجرت به تهران، همواره افزایشی بوده و بسیار بیشتر از آنها که می‌روند، می‌آیند؛ هم جمعیتی که می‌رود به مدیریت نیاز دارد و هم جمعیتی که می‌آید.»

او ازجمله استادانی است که به دانشجویانش همواره پیشنهاد می‌دهد پس از اتمام تحصیل به شهرهای خود بازگردند و کارآفرینی کنند: «به آنها می‌گویم تهران برای زندگی و رشد جوان‌ها جای مناسبی نیست. اگر آنها برگردند، سبب‌ساز برقراری توسعه برابر در استان‌ها هم می‌شوند.»

هزینه‌ها و درآمد طبقه متوسط در سال 1400

براساس تازه‌ترین مصوبه شورای‌عالی کار، سبد معیشت خانوار کارگری 89میلیون‌و798هزار و 200ریال برای یک خانوار میانگین کارگری با 3.3نفر در ماه تعیین شده است. در سبد معیشت خانوار کارگری اقلام خوراکی به‌میزان 32میلیون و 866هزارو143ریال و اقلام غیرخوراکی شامل هزینه مسکن، درمان، آموزش، پوشاک، فرهنگی و تفریحی به میزان 56میلیون‌و932هزار و 62ریال درنظر گرفته شده است. این اطلاعات مربوط به اعلام دی‌ماه سال‌جاری از سوی مرکز آمار ایران است. اختلاف این رقم با سال گذشته 20میلیون‌و847هزار و 609ریال است. البته باید توجه کرد که این آمار، مبتنی بر میانگین کشوری است و طبعا این سبد معیشتی در تهران، رقم بالاتری را شامل می‌شود.

متوسط هزینه کل یک خانوار شهری در سال1399، رقمی معادل 62میلیون‌و139هزار و 200تومان اعلام شده بود. همین آمار، میزان درآمد را 74میلیون‌و676هزار تومان اعلام کرده بود. از سوی دیگر، بنا بر گزارش و بررسی سازمان تأمین اجتماعی، متوسط خط فقر در سال۱۴۰۰ حدود ۷میلیون تومان در ماه اعلام شده بود و با این‌ حال به‌نظر می‌رسید این رقم (برای قرار گرفتن در بالای خط فقر و محسوب شدن در طبقه متوسط) برای شهرهای بزرگ عددی بیش از این و در حدود ۱۰میلیون تومان باشد.

مرکز آمار ایران هنوز آمار مربوط به سال1400 را منتشر نکرده، با این حال، دیگر آمارها و اظهارنظرها، نشان از کف هزینه 12میلیونی برای یک خانوار شهری در سال1400 بوده است. هیچ آمار مشخصی از میانگین درآمد طبقه متوسط در سال1400 منتشر نشده است، با این حال نظر به گسترش جمعیت طبقه فرودست و کاهش جمعیت طبقه متوسط نشان‌دهنده این است که افراد طبقه متوسط ساکن در کلانشهرها ازجمله تهران، نتوانسته‌اند به میانگین درآمد 12میلیون تومان در ماه (متناسب با کف هزینه 12میلیونی) برسند. بنابر پیش‌بینی‌ها، سال آینده این رقم با 35درصد افزایش روبه‌رو خواهد بود؛ بنابراین به حدود 16میلیون و 500هزار تومان خواهد رسید.

اما کارمندان به‌عنوان پرجمعیت‌ترین رسته طبقه متوسط در سال آینده چقدر قرار است حقوق بگیرند؟ دولت در لایحه بودجه1401 که به مجلس تقدیم کرده، حداقل حقوق کارمندان دولتی را 4میلیون‌و500هزار تومان اعلام کرده بود.

این میزان اعلامی از سوی دولت نسبت به سال1400، تنها یک میلیون تومان افزایش داشت؛ یعنی حداقل دریافتی مصوب در سال‌جاری تقریبا 3میلیون‌و500هزار تومان بود. بعد از ارائه لایحه بودجه1401، کمیسیون تلفیق مجلس به بررسی میزان حقوق1401 پرداخت.

پس از اتمام روند بررسی، سیدمحمدرضا میرتاج‌الدینی، عضو کمیسیون تلفیق مجلس، اعلام کرد که حداقل حقوق دریافتی کارکنان دولتی 5میلیون‌و600هزار تومان تعیین شده است؛ این در حالی است که در این لایحه بودجه، مدیران دولتی و استادان دانشگاه نیز حداکثر می‌توانند تا سقف ۳۷میلیون تومان در ماه حقوق دریافت کنند.

بدیهی است که نمی‌توان این حقوق را به‌حساب حداکثر دریافتی طبقه متوسط قرار داد و براساس آن به میانگینی بین 5میلیون‌و600هزار تومان و 37میلیون‌تومان رسید؛ بنابراین باید پرسید میانگین دریافتی کارمندان در سال1401، به رقم درآمد موردنیاز (16میلیون‌و500هزار تومان) خواهد رسید؟ پاسخ قطعا منفی است.
نگار حسینخانی، همشهری

آدرس کوتاه شده: