پایگاه خبری توسعه تعاون
چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۳ ۴۱۶
طبقه بندی: اقتصاد کلان
چچ
آینده تورم ممکن است در دستان کارگران باشد

آینده تورم ممکن است در دستان کارگران باشد

توسعه تعاون: تورم و انتظارات تورمی رابطه واکنشی یا همزیستی باهم دارند. هرچه مصرف‌کنندگان و شرکت‌ها بیشتر برای تورم بالاتر آماده شوند، احتمال تورم بالاتری هم خواهد بود. با این حساب موضوع «گذرا بودن تورم» موردتوجه قرار می‌گیرد.

به گزارش پایگاه خبری توسعه تعاون، درحالی‌که فرصت‌های شغلی در ایالات‌متحده همچنان بالاست، هنوز شواهد روشنی مبنی بر تغییر توازن قدرت به سمت نیروی کار وجود ندارد، وضعیتی که می‌تواند مارپیچ دستمزد-قیمت را ایجاد کند. بلومبرگ در گزارشی به وضعیت تورم و آینده آن پرداخته است.

می‌توان این سؤال را مطرح کرد که آیا آخرین موج تورم گذرا و زودگذر است، این‌طور نیست و بعضی با آن مخالف هستند. اما این سؤال که افزایش شدید تورم قیمت‌ها چقدر جدی خواهد بود و چقدر طول می‌کشد بسیار جالب‌تر و پاسخ دادن به آن سخت‌تر است.

درعین‌حال، بسیاری از اقتصاددانان بر این باورند که این موضوع به بازار کار مربوط است. اتحادیه کارگری چندین دهه است که ساکت بوده‌ و انتظارات تورمی کارگران در حد متوسط باقی مانده و کوچک‌ترین نشانه‌ای از مارپیچ دستمزد-قیمت وجود نداشته است. اگر پویایی آنها برگردد، تورم یک پله بالاتر ازآنچه در سه دهه گذشته تجربه‌شده، ممکن است به واقعیت تبدیل شود. اما آیا این اتفاق رخ خواهد داد؟

تاکنون نشانه‌ها حاکی از آن است که این بیماری همه‌گیر، تغییرات بزرگی را در بازار کار ایجاد کرده است. اما مشخص نیست که آیا آن باعث افزایش دستمزدها و قیمت می‌شود یا خیر. به‌طور قابل‌توجهی، تعداد فرصت‌های شغلی همچنان بسیار بالاست و این به معنای قدرت مذاکره برای کارگران است.

اما اگر به جوهره بازار کار نگاه کنیم، این اتفاق به‌طور نابرابر در حال وقوع است. ردیاب رشد دستمزد فدرال رزرو آتلانتا نشان می‌دهد که دستمزدها بسیار کندتر از شاخص اصلی قیمت‌ها افزایش‌یافته است. با نگاهی عمیق‌تر، موارد دیگری هم دیده می‌شود. کارگرانی که دستمزدشان در چارک اول (25 درصد پایین) قرار دارد، شاهد افزایش دستمزد خود با سریع‌ترین سرعت در تقریباً 20 سال گذشته هستند. در همین حال، افزایش دستمزد برای افرادی که در چارک بالایی قرار دارند در حال کاهش است و اکنون به زیر 3 درصد رسیده است.

این وضعیت در بیشتر سال‌های قرن گذشته رخ نداده است و درواقع روند اصلی نبوده است. البته این شاخص به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه بخش مهمی از رأی‌دهندگان به‌طور مستقیم از باراک اوباما به دونالد ترامپ در سال 2016 تغییر مسیر داده‌اند. کارگرانی که کمترین دستمزد را دریافت می‌کردند، در سال‌های ابتدایی دهه گذشته دوران بدی را پشت سر گذاشته بودند.

با بررسی عمیق‌تر، تغییر اساسی در تعادل جنسیتی دیده می‌شود. دستمزد زنان تقریباً 5 درصد افزایش‌یافته است، درحالی‌که دستمزد مردان کمی بالاتر از 3 درصد بوده است. این هم روند معمولی درگذشته نبوده است. زنان از بهترین افزایش دستمزد در 20 سال گذشته برخوردار شده‌اند، درحالی‌که دستمزد مردان به همان سرعت قبل از همه‌گیری افزایش نیافته است.

در مورد فرصت‌های شغلی هم معلوم می‌شود که بازدهی برای انتقال به شغل جدید بالاترین میزان را در مدت‌زمان طولانی داشته است. با این اوصاف، ماه گذشته شاهد کاهش جزیی افزایش دستمزد برای تغییر شغل و افزایش دستمزد برای شغل‌های ثابت بوده‌ایم.

ایالات‌متحده مانند بقیه جهان نیست. کانادا و ایالات‌متحده تنها کشورهای بزرگی هستند که رشد دستمزدشان مطابق با روند 2017 تا 2019 پیش رفته است. در هر جای دیگر، کارگران از این روند عقب هستند. بنابراین در امریکای شمالی، کارمندان، زمینی را که در همه‌گیری ازدست‌داده بودند، دوباره به دست آوردند و نه بیشتر، اما در کشورهای دیگر، آن‌ها حتی به اینجا هم نرسیده‌اند.

در همین حال، رشد دستمزدها به‌ویژه در بخش تولید ضعیف بوده است و فرصت‌های شغلی زیادی هم در این بخش وجود دارد که نشان می‌دهد شرکت‌ها ممکن است مجبور به افزایش دستمزدها برای بازسازی نیروی کار خود شوند.

تورم و انتظارات تورمی رابطه واکنشی یا همزیستی باهم دارند. هرچه مصرف‌کنندگان و شرکت‌ها بیشتر برای تورم بالاتر آماده شوند، احتمال تورم بالاتری هم خواهد بود. با این حساب موضوع «گذرا بودن تورم» موردتوجه قرار می‌گیرد.

نظرسنجی دانشگاه میشیگان از انتظارات تورمی نشان می‌دهد که پیش‌بینی رشد قیمت در پنج سال از هم‌اکنون، در ماه گذشته به کمتر از سه درصد رسید. شاخص دیگری که دانشگاه میشیگان آن را سنجیده است، سقوط ترسناک شاخص کلی اعتماد مصرف‌کننده است. در این ماه به پایین‌ترین حد خود نسبت به قبل از همه‌گیری رسیده است.

قطبی شدن عمیق سیاسی امریکا بر ادراکات تأثیر می‌گذارد. برای کسانی که خود را جمهوری‌خواه می‌دانند، اوضاع حتی بدتر ازآنچه در دوران رکود بزرگ بود، به نظر می‌رسد و سقوط اعتماد آنها در دو سال گذشته ازنظر تاریخی بی‌سابقه بوده است. این واقعیت که بخش بزرگی از جامعه احساس منفی دارند، باید همه را نگران کند. چنین انتظاراتی می‌تواند به واقعیت تبدیل شود. روشی که حزب گرایی، اعتماد را کنترل می‌کند، نشان می‌دهد که مفروضات عادی اقتصاد غیرقابل اجرا هستند.

در ابتدای سال گذشته که ترامپ هنوز روی کار بود، شکاف بین پیروان دو حزب تقریباً به‌اندازه فعلی بود، فقط آن زمان، دموکرات‌ها بدبین‌تر بودند. عقل سلیم نشان می‌دهد که این درجه از اختلاف خطرناک است. یکی از راه‌هایی که می‌تواند به آن آسیب برساند، از دست دادن «خود-تقویت‌کننده اعتماد اقتصاد» است. اما بازهم باید به این اعداد دقت کرد. باوجود همه قطبی شدن جامعه، انتظارات برای پنج سال آینده به‌خوبی تحت کنترل باقی‌مانده است.

آدرس کوتاه شده: