توسعه تعاون:سرمقاله شماره ۲۸ ژانویه سال ۲۰۲۳ اکونومیست به بانک سرمایه گذاری گلدمن ساکس که برخی آن را ارباب پنهان جهان می دانند، اختصاص دارد.
به گزارش پایگاه خبری توسعه تعاون، اکونومیست با تحلیل اشتباهات بانک سرمایه گذاری گلدمن ساکس که برخی آن را ارباب پنهان جهان می دانند، تبعات و درس های آن را بررسی کرده است.
بانکی که مخفیانه جهان را اداره می کند این غول سرمایه گذاری وال استریت چندی پیش سود سه ماهه چهارم را بسیار فاجعه بارتر از انتظار گزارش داده بود و حالا این شرکت با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می کند. گلدمن ساکس همیشه خود را استثنایی دانسته است. هنگامی که این بانک در سال 1999 ، سهام خود را در نیویورک عرضه کرد، اعلام کرد: "ما عزمی راسخ و تسلیم ناپذیر برای دستیابی به برتری در هر کاری که بر عهده می گیریم، داریم." نظریهپردازان توطئه مدتهاست که تصور میکنند که این بانک مخفیانه جهان را اداره میکند با این حال اخیرا تنها چیز استثنایی در مورد نماد وال استریت، اشتباهات آن بوده است. جاه طلبی ها محدود می شود زیرا... از ماه اکتبر، گلدمن برنامه خود را برای ساختن یک بانک مصرف کننده بزرگ تغییر داده است. در سال 2016، بانک سرمایه گذاری گلدمن ساکس، یک بانک مصرف کنندگان راه اندازی کرد که سپرده ها را جمع آوری می کرد، قابلیت های سرمایه گذاری آنلاین را فراهم می کرد و وام های شخصی و کارت اعتباری صادر می کرد. حالا گلدمن درحال محدود کردن جاه طلبی هایش در این حوزه است و می خواهد منابع بانک را مجددا برای تقویت عملیات اصلی خود یعنی بانکداری سرمایه گذاری و معامله گری متمرکز کند. این بانک سرمایه گذاری یکی از بدترین نتایج سه ماهه خود را در یک دهه ثبت کرده است. اگرچه این شرکت هنوز با مشکل جدی مواجه نشده است اما در دام ایده ها و باورهای غلط سنتی خود افتاده است. قمارهای گلدمن ساکس و نابودی رقبا برای درک گلدمن امروز، در وال استریت قدم بزنید. پس از بحران مالی 2007-2009، دو بانک بزرگ آمریکایی جی.پی مورگان چیس و مورگان استنلی از نو خود را ساختند اما گلدمن همچنان به بازی معاملاتی خود، مشاوره در مورد معاملات و سرمایه گذاری های سفارشی پایبند ماند. قوانین جدید کیفری سرمایه باعث شد که این کار سود کمتری داشته باشد، اما قمارهای گلدمن ساکس میتواند منجر به نابودی بسیاری از رقبا شود. در عوض این شرکت سالها عملکرد بدی در بازار سهام داشت و گرفتار رسوایی 1mdb شد، که طی آن مقامات مالزی و ابوظبی 1.6 میلیارد دلار رشوه در سالهای 14-2009 دریافت کردند. یکی از زیرمجموعه های گلدمن به یک اتهام جنایی اعتراف کرد و شرکت "شکست نهادی" را پذیرفت. رئیس این شرکت، دیوید سولومون، در سال 2018 مسئولیت را بر عهده گرفت. مردی تندخو، که تلاش کرده با ری برندینگ و بازسازی شرکت به وسیله گسترش بخش مرکزی و تنوع بخشی،تغییراتی ایجاد کند. گلدمن اکنون بانکداری تراکنشی - معاملاتی (transaction banking) را به شرکتهای چندملیتی ارائه میکند و به آنها کمک میکند تا وجوه خود را در سطح جهان جابجا کنند.( بانکداری تراکنشی – معاملاتی به معنی انتقال ایمن و کارآمد پول نقد و اوراق بهادار در سیستمهای مالی است.) این بانک همچنین، بخش مدیریت دارایی و ثروت خود را نیرومند کرده است و کارکنان شرکت از آسمانخراش گلدمن در منهتن، رویای ایجاد یک بانک دیجیتال با بازار انبوه برای مصرفکنندگان عادی، از جمله عملیات کارت اعتباری را در سر داشتند. بخش هایی از استراتژی آقای سولومون نتیجه داده است. سهم بازار گلدمن در ادغام ها و معاملات اوراق قرضه افزایش یافته است و به آن کمک کرد تا در سال 2021 با رونق گرفتن بازارها، 21 میلیارد دلار سود به دست آورد. از دیدگاه مالیات دهندگان این کار امن تر است و مهمتر از همه، قیمت سهام آن جایگاه از دست رفته را بازیابی کرده است. با این حال، اگر با دقت بیشتری نگاه کنید متوجه می شوید پروژه بازسازی بانک به طرز وحشتناکی ناقص است. تنوع بخشی ناچیز بوده است، درآمدهای بانکداری تراکنشی ناچیز بوده و بخش مدیریت دارایی اغلب توسط شرطبندیهای اختصاصی غیرشفاف به سمت پایین کشیده میشود. رویای ایجاد یک بانک مصرف کننده دیگر مطلوب و شیرین نیست. گلدمن 15 میلیون مشتری دارد، اما با زیانهای بزرگ و هزینههای بدهی نیز مواجه شده است، به همین دلیل است که اکنون بخشی از عملیات را متوقف میکند. با آنکه که چشم انداز یک سود جدید بزرگ کاهش یافته است، همه چیز همچنان بر تجارت سنتی استوار است. سودآوری بخش بازرگانی بهبود یافته است، اما همچنان بی ثبات و معمولی است. در مجموع، گلدمن از منابع خود استفاده معقولی کرده است و بازدهی 14 درصدی از سهام در دوره تصدی آقای سولومون ایجاد شده اما عملکرد آن نامنظم است و از 33 درصد در اوایل سال 2021 به تنها 5 درصد در سه ماهه آخر رسیده است. گلدمن، نیمی از مواقع از همتایان آمریکایی خود و دو سوم مواقع از دو غول دیگر این صنعت یعنی جی.پی مورگان و مورگان استنلی عقل مانده است. سرمایهگذاران فکر میکنند که گلدمن فقط به اندازه ارزش دفتری دارایی هایش می ارزد که نشان میدهد آنها تردید دارند که بتواند به طور مداوم بازدهی بالایی ایجاد کند یا حوزههای سودآور جدیدی پیدا کند. سه درس از گلدمن ساکس تقلاهای گلدمن به چندین درس اشاره دارد. یکی اینکه این گلدمن هنوز هم برتری دارد اما در یک صنعت بد. بانکداری سرمایهگذاری، معایب یک فعالیت تنظیمشده (نیاز به سرمایه و تشریفات اداری) را با مضرات یک فعالیت سفتهبازی ترکیب میکند. این شرکت میگوید در پرداخت منضبطتر شده است، اما سال گذشته 15 میلیارد دلار پرداخت کرد در حالیکه سودش نصف شده و به 11 میلیارد دلار رسیده بود. اقدام واقعی در تامین مالی خارج از بانکداری تنظیم شده است، جایی که گروه جدیدی از ستاره ها حکمرانی می کنند، از جمله بلک استون در بازارهای خصوصی، بلک راک در صندوق های شاخص، و سیتادل، یک خانه سرمایه گذاری و تجارت. درس دیگر این است که رقابت در بازارهای دیجیتالی که برنده همه چیز را می گیرد و بازنده محکوم به سقوط و فناست، دشوار است. گلدمن فکر می کرد که ذکاوت و برند برای موفقیت کافی است. اما این تصور درست نیست. میلیاردها دلار خرج کرده است، اما پایگاه مشتریان آن( مشتریانی که بارها از کالاها و خدمات یک کسب وکار خریداری میکنند.) کوچکتر از مشتریان پی پال یا آمازون باقی مانده است. جی پی مورگان به 66 میلیون خانوار آمریکایی دسترسی دارد، اما شبکه فیزیکی وسیعی از شعب را نگه داشته است. گلدمن با همکاری با اپل برای ارائه کارت اعتباری به مقیاس دیجیتالی دست یافت با این حال، با توجه به اینکه اپل تقریباً یک میلیارد مشترک دارد ، این غول فناوری در این رابطه حرف اول و آخر را میزند. آخرین درس این است که رکود جهانی شدن افق وال استریت را کوچکتر کرده است. قبلا نیمی از رشد شرکت را درآمدهای بین المللی تأمین می کردند زیرا بانکداران آن اروپا را تسخیر و سپس به آسیا نفوذ کردند. امروزه اما آنها تنها یک سوم رشد را تامین می کنند، زیرا رقبای داخلی ظهور کرده اند و برخی کشورها نسبت به تامین کنندگان مالی خارجی محتاط شده اند. بانک Citic Securities در چین و بانک های کوتاک ماهیندرا و اکسیس در هند،رهبران تامین مالی این کشورها بودند. نام هایی که شاید بسیاری در وال استریت آنها را نشناسند. گاوهای خشمگین آیا گلدمن میتواند غرور خود را دوباره به دست آورد؟ آقای سولومون عاقلانه کارمندان خود را اخراج می کند و سرمایه گذاری های اختصاصی بانک را کاهش می دهد. با گذشت زمان ممکن است اقدامات او با تغییراتی -مثلاً اداره بهتر بخش مدیریت دارایی یا پیشگامی در فناوری جدید برای کاهش هزینههای گزاف نیروی کار- یا حتی با سازماندهی یک ادغام، توجیه شود. فرهنگ عزت نفس گلدمن با واقعیت ها در تضاد است. در عوض اکنون نیاز به انتقاد از خود دارد. برای اربابان دیروز جهان، این ممکن است سخت ترین جهش باشد.