پایگاه خبری توسعه تعاون
یکشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۵۳ ۲۶۹
طبقه بندی: یادداشت
چچ
32 درصد نگرانی!

32 درصد نگرانی!

توسعه تعاون : هومن حکیمی در «خبرشمال» به بهانه ادعای نماینده ساری و میاندورود در مجلس درباره افزایش حقوق کارگران می‌نویسد؛ 32 درصد نگرانی!

به گزارش پایگاه خبری توسعه تعاون، «کاد الفقر ان یکون کفراً»، یعنی: «نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد» (اصول کافی، سیوطی و...).مسأله معیشت و تنگناها و فشارهای اقتصادی، البته که از اصلی‌ترین مسایلی‌ست که همه مسوولان باید برای برطرف کردنش تلاش کنند. حتی دراین باره حدیثی از امام علی (ع) گفته شده است (هرچند برخی درباره گوینده این جمله ابهاماتی دارند) که؛ اگر فقر به خانه‌ای وارد شود ایمان از آن خانه بیرون می‌رود.
کشور پهناور ما امروز از نظر اقتصادی در وضعیت مناسبی نیست. شکی هم نیست که تحریم‌ها و فشار سیاسی وارد آمده توسط بیگانه، نقش بزرگی در ایجاد چنین وضعیت نامطلوبی داشته اما همه ماجرا این نیست. حتی مقام معظم رهبری نیز دراین‌باره به صراحت اعلام کرده‌اند که مشکلات اقتصادی موجود در کشور و فشاری که بر مردم تحمیل شده را نباید کاملا بر گردن تحریم‌ها انداخت.
کشوری که 18 درصد منابع گازی جهان را داراست و کلی ذخایر طبیعی دیگر دارد و سرشار از نیروی انسانی کارآمد است و همگام با تکنولوژی روز دنیا، در علوم مختلف، صاحب کرسی و حرف است، حتما در مدیریت اقتصادی خود دارای اشکالات فراوانی‌ست که امروز، یکی از موارد مورد بحثش، تأمین معیشت مردم و به‌ویژه، قشر شریف کارگر است.
در همین مازندران، ما در سالیان پیش، نساجی قائم‌شهر و چیت‌سازی بهشهر و روغن نباتی غنچه در ساری را داشتیم که داشتند با صلابت، فعالیت می‌کردند و کلی خانواده، دلشان به روشن بودن چراغ‌شان خوش بود. هم چرخه تولید استان را روبه‌راه کرده بودند و هم اشتغالزایی را به شکل عملی، اجرا می‌کردند.
به مرور اما برای تک‌تک‌شان مشکلات بیشماری ایجاد شد. نساجی، مدتی تعطیل شد و حالا هم که مثلا دارد کار می‌کند، به گذشته باشکوهش برنگشته است. چیت‌سازی بهشهر هنوز در گیر دادن زمین کارخانه‌اش به طلبکارانش است و روغن غنچه، کلی تعدیل نیرو داشته اشت.
نکته جالب‌ترش هم این است که مثلا درباره مورد نساجی، با اینکه چرخ این کارخانه درست نمی‌چرخد و هنوز کلی آدم هستند که بلاتکلیفند و خط تولیدش لنگ می‌زند و...، اما برای تیم فوتبالش کلی هزینه و سروصدا می‌شود. البته که کسی منکر حمایت از تیم نساجی مازندران نیست که اتفاقا خوب هم هست که از آن به شکل منطقی حمایت شود اما سوال این است؛ اول مرغ بود یا تخم‌مرغ؟! یعنی اول کارخانه نساجی بود یا تیم فوتبالش؟
حالا هم که به پایان سال سرشار از نگرانی و مرگ و گرفتاری 1399 نزدیک می‌شویم، دوباره طبق معمول پایان هر سال، صحبت از افزایش حقوق و دستمزد کارگران به میان آمده است؛ مسأله‌ای که طرح کردن آن خوب است اما باید دو نکته را حتما در این باره در نظر گرفت.
اول اینکه میزان افزایش حقوق کارگران، حتما باید با توجه به گرانی لجام‌گسیخته باشد تا مثلا این 32درصد افزایش پیشنهادی، بتواند گرده گرانی را بشکند و حتما هم باید نظارتی بر بازار و صادرات و واردات صورت بگیرد تا به هر بهانه‌ای، قیمت‌ها یک‌هویی و شبانه بالا نکشد! ما در این سال‌ها به دفعات شاهد بودیم که تا حقوق کارمندان افزایش پیدا می‌کرد، قیمت لاستیک اتومبیل و کالاهای دیگر هم بالا می‌رفت؛ انگار که همه منتظرند حقوق زیاد شود تا براساسش، بکشند روی قیمت کالاهای‌شان!
نکته دوم هم اینکه فقر، بیش از اینکه اقتصادی و مربوط به ریال و تومان و دلار باشد، به حوزه فرهنگی بسیار مرتبط است. ما در کشورمان و در همین مازندران، افراد زیادی را می‌بینیم که پولدارند اما بلد نیستند از پول‌شان استفاده درستی بکنند. آنها درواقع پولدار بودن را یاد نگرفته‌اند و این بی‌فرهنگی اقتصادی‌ و فقر فرهنگی‌شان را در جامعه تسری می‌دهند. یعنی اینکه همان‌قدر که کمیسیون‌های اجتماعی و اقتصادی و... مجلس و دیگر نهادهای مرتبط باید در راه احقاق حقوق مردم و کارگران تلاش کنند، کمیسیون فرهنگی مجلس و تمام نهادها و دستگاه‌های فرهنگی ما هم باید بسیج شوند تا زخم اقتصادی از هر دو وجه التیام بیابد و درمان شود. این‌طوری اگر نباشد، باز هم کلی آقازاده و آقانزاده را شاهد خواهیم بود که از فرهنگ تظاهر و ریا استفاده و از بیت‌المال سوء‌استفاده می‌کنند و تبدیل می‌شوند به پدیده‌ای که می‌آید روبه‌روی دوربین می‌نشیند و به چشم مردم زل می‌زند و با ادعایش راجع‌به اینکه از رانت پدر مسوولش استفاده نکرده است، به شعور یک ملت توهین می‌کند و به ریش داشته و نداشته‌مان، می‌خندد!

نویسنده: هومن حکیمی خبرنگار
اجازه انتشار: قید نشده
نوع: تالیف
آدرس کوتاه شده: