پایگاه خبری توسعه تعاون
دوشنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۷ ۳۵۷
طبقه بندی: اقتصاد کلان
چچ
آیا «ریالِ» ارزان می‌تواند به نفع ایران باشد؟

آیا «ریالِ» ارزان می‌تواند به نفع ایران باشد؟

توسعه تعاون: «ریال ایران»، پس از «بولیوار ونزوئلا»، دومین واحد پولیِ کم ارزش در جهان است و این در حالی است که اگر وضعیت ابرتورم در اقتصاد ونزوئلا نبود، شاید ایران اکنون از این منظر رکورددارِ جهان بود. اما آیا ممکن است کم ارزش بودنِ «ریال» در نهایت به نفع ایران تمام شود؟

به گزارش پایگاه خبری توسعه تعاون، اسکناس‌های جدید در ایران، مدتی است که با صفر‌های کم رنگ چاپ می‌شوند و آن طور که پیش‌تر هم اعلام شده بود، قرار است ظرف ۲ تا ۵ سال آینده، واحد پولی ایران شاهد حذف چند صفر باشد تا ما ایرانی‌ها هم، مشابه برخی از دیگر ملت ها، از شر عدد‌هایی با چندین صفر در بطنِ اقتصادمان خلاص شویم.

با این همه، حذف صفر‌ها به خودیِ خود نمی‌تواند یک واحد پولیِ ضعیف را به یک واحدِ پولی قدرتمند بدل کند. در واقع، ضعیف یا قوی بودنِ یک واحدِ پولی، به شاخصه‌های دیگری ربط دارد و علاوه بر این، به خودیِ خود تبعاتی هم برای یک اقتصاد خواهد داشت.

«لیر ترکیه» در مسیر «ریال ایران»
در اقتصاد، «قیمت» یک متغیر نسبی است و این یعنی قیمتِ هر چیزی در مقابل چیز‌های دیگر تعیین می‌شود و پول هم مثل هر کالای دیگری، از همین قاعده تبعیت می‌کند. به عبارت ساده، واحد‌های پولیِ کشور‌های مختلف هم در قیاس با یکدیگر «ارزان» یا «گران» می‌شوند.
اگر نگران سلامتی کبدت هستی,قرص Livercare میتونه کمکت کنه!
مثلاً، نرخ برابری لیر ترکیه در مقابل دلار آمریکا، طی سال‌های اخیر تغییر کرده و لیر، بخش بزرگی از ارزش خود در مقابل دلار را از دست داده است. شاید برای ایرانی‌ها عجیب باشد، اما ظاهراً اقتصاد ترکیه هم مانند اقتصاد ایران در سراشیبی افتاده و سیاست‌های نادرست اقتصادیِ ترکیه، در حالی تضعیف واحدِ پولیِ این کشور است.

صفر‌های روی اسکناس، نمادی از واقعیت اقتصاد هستند
اما آیا قوی یا ضعیف بودن واحد پول ملی کشور‌ها فی‌نفسه موضوعیت دارد؟ این یکی از جا‌هایی است که نظر کارشناسان ممکن است با نظرِ مردمِ عادی تفاوت داشته باشد. از منظر اقتصادی، بالا یا پایین بودنِ «قیمتِ» یک واحد پولی نشانه مستقیمی از وضعیت اقتصادِ کشور‌ها نیست.

به عنوان مثال، هر چند قیمت پایینِ «بولیوار ونزوئلا» نشان‌دهنده وضعیت اسفناکِ اقتصاد ونزوئلا است، قیمت پایین «روپیه اندونزی» (به عنوان چهارمین پول ارزان در جهان) نشانه‌ای از اوضاع بدِ اقتصادی در اندونزی نیست. در واقع، تا کمتر از یک دهه دیگر، اندونزی در فهرست ده اقتصاد بزرگِ جهان قرار خواهد گرفت.

قدرتمند بودن یک واحد پولی به این معنی است که آن پول قدرت خرید بالایی هم دارد. بنابراین، اگر شما یک شهروند معمولیِ کویتی باشید که مثلا هزار دینار در ماه حقوق می‌گیرد، عملا معادل ۳ هزار و ۳۰۰ دلار آمریکا (در زمانِ نگارش این متن) قدرت خرید خواهید داشت.

در مقابل، اگر در ایران باشید و ماهانه ده میلیون تومان حقوق بگیرید، در واقع کمتر از ۵۰۰ دلار آمریکا قدرت خرید واقعی خواهید داشت. بنابراین، یک گردشگر معمولیِ کویتی در آمریکا می‌تواند راحت‌تر از یک ایرانی با حقوق ماهی ۱۰ میلیون تومان خوش بگذراند.

اما این قدرت خرید اثرات مستقیمی بر کلیت اقتصاد کشور‌ها هم بر جای می‌گذارد. با نرخ‌های کنونی، تقریبا تولید هیچ کالایی در کویت، عمان یا بحرین به صرفه نیست و اگر کسی در این کشور‌ها دست به تولید کالا و خدمات بزند، احتمالا انگیزه‌های وطن‌پرستانه دارد و نه انگیزه‌های اقتصادی.

در واقع، وقتی که می‌توانید هر کالایی را در چین، ویتنام یا بنگلادش با ارزان‌ترین نیرویِ کار تولید کنید، دلیلی ندارد همان کالا را در کویت تولید کنید و حقوقی را که به ۱۰ کارگر چینی می‌دهید، به یک کارگر کویتی بدهید.

کدام کشور‌ها صفر‌های پول شان را کم کردند؟
سیاست حذف صفر از پول ملی، اما پیش از این بار‌ها امتحان شده و امروز دیگر دست‌کم اقتصاددانان می‌دانند که نتایج آن چیست. آلمان در دوره موسوم به «وایمار» (بین دو جنگِ جهانی)، یکی از مهیب‌ترین موج‌های ابرتورمی را از سر گذراند و یکی از اولین کشور‌هایی هم بود که این روش را امتحان کرد. اقتصاددانان آلمانی، در نهایت ۱۲ صفر از پول این کشور حذف کردند.

ترکیه هم تا همین ۱۶ سال پیش، درگیر نرخ‌های تورمی به مراتب بالاتر از نرخ‌های تورم در ایران بود و در سال ۲۰۰۵، ناگزیر «لیر جدید» را به جای واحد «لیرِ» قدیمی معرفی کرد که ۶ صفر کمتر داشت. ترکیه از آن زمان تا امروز کمابیش موفق به کنترل تورم شده، اما هنوز هم در میان کشور‌هایی با بالاترین نرخ تورم قرار دارد.

رکورددار حذف صفر در جهان هم برزیل است. از سال ۱۹۳۰ میلادی تا به امروز، طی شش مرحله، در مجموع ۱۸ صفر از پول ملی برزیل حذف شده و واحد پولی این کشور هم هشت بار تغییر پیدا کرده است.

«ریال ایران» ضعیف‌ترین، «دینار کویت» قوی‌ترین
اما ایران در این ماجرا امروز هم رکورددار است و «ریال ایران» اکنون دومین واحد پولی ضعیف در جهان است. رتبه نخست به «بولیوار ونزوئلا» اختصاص دارد و اگر اقتصاد ونزوئلا درگیرِ شرایط ابرتورمی نبود، اکنون ما از منظر قدرت واحد پولی، در قعر جدول بودیم.

از آن سو، رتبه‌های اول تا سوم قدرتمندترین واحد‌های پولی جهان هم در همسایگیِ ایران مورد استفاده قرار می‌گیرند. «دینار کویت» قدرتمند‌ترین واحد پولی در جهان است و هر یک واحدِ آن، معادل ۳.۳ دلار آمریکا است. «دینار بحرین» و «ریال عمان» (به ترتیب با نرخ برابریِ ۲.۶۶ و ۲.۶۰ در مقابل هر دلار آمریکا) هم در رتبه‌های دوم و سوم در میان قدرتمندترین واحد‌های پولی در جهان قرار دارند.

شاید برای ایران بد هم نباشد!
اما فارغ از این ها، پایین بودن ارزش پول ملی شاید برای ایران بد هم نباشد! توضیح اینکه صادرات از مبدا کویت یا کشور‌هایی با واحدِ پولی قدرتمند، خیلی زود متوقف می‌شود و این کشور‌ها به واردکننده کالا‌های عمدتا لوکس بدل می‌شوند.
در واقع، اگر انواع رانت‌های اقتصادی، همچون رانت نفت یا رانت‌هایِ سیاسی (از نوعی که کشور‌هایی مانند امارات متحده عربی دریافت می‌کنند) نباشد، واحد پولیِ این کشور‌ها اساسا نباید این اندازه قدرتمند بماند.

یک فایده واحد پولی ضعیف هم این است که تولید انواع کالا و خدمات در کشوری که واحد پولی‌اش ضعیف است، ارزان‌تر تمام می‌شود. از طرفی، «مزیت نسبی» حکم می‌کند که کالا و خدمات در کشور‌هایی تولید شوند که این کار را ارزان‌تر انجام می‌دهند.

در واقع، ایران قاعدتا باید بتواند به یک صادرکننده بسیار بزرگ بدل شود، چرا که نه فقط واحد پولیِ بسیار ضعیفی دارد، که دسترسیِ بی‌نظیری هم به منابع ارزان انرژی دارد. حقوق ماهانه ۱۰ میلیون تومانی (معادل کمتر از ۵۰۰ دلاری) برای هر کارگر ایرانی (که اکنون دور از دسترس به نظر می‌رسد)، با ورود سرمایه خارجی به اقتصاد ایران و استفاده از نیرویِ کار ارزان و انرژی ارزان، می‌تواند ایران را به یک کارگاه بزرگ اقتصادی بدل کند. در واقع، حقوق کارگر ایران، اکنون از حقوقِ یک کارگر چینی، بنگلادشی، ویتنامی و پاکستانی کمتر است.

با این همه، موضوع به این سادگی هم نیست و اینکه چرا کشور‌های دیگر به جای چین و بنگلادش کارخانه‌های شان را در ایران نمی‌سازند، به غیر از دستمزدهایِ اسمیِ پایین در ایران، به عوامل دیگری هم بستگی دارد.

این موضوع را باید در جایی دیگر بررسی کرد، اما به طور کلی، بهره وری نیرویِ کار در ایران پایین است؛ قوانین از کارآفرینان حمایت نمی‌کنند؛ اقتصاد ثبات ندارد و وزن سیاست، بیش از اندازه بر اقتصاد سنگینی می‌کند. اگر این موارد رفع می‌شد، ریالِ ارزان، احتمالاً به نفع ایران تمام می‌شد.

آدرس کوتاه شده: