پایگاه خبری توسعه تعاون
یکشنبه, ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ ۱۰:۲۷ ۱۵۱
طبقه بندی: بورس
چچ
انگلیس به‌موقع رفت و بایدن به‌موقع آمد

انگلیس به‌موقع رفت و بایدن به‌موقع آمد

توسعه تعاون:اقتصاد اتحادیه اروپا به‌‏شدت به صادرات وابستگی دارد و اگر جو بایدن بخواهد ارزش یورو را در برابر دلار بالا نگه دارد، اروپایی‌ها به دردسر می‌افتند

به گزارش پایگاه خبری توسعه تعاون ،ملوین کراس، استاد افتخاری اقتصاد در دانشگاه نیویورک معتقد است:خیلی از اروپایی‌ها از اینکه جو بایدن رئیس جمهور آمریکا شده خوشحال‌اند. البته شاید آنها ندانند که سیاست‌های اقتصادی جو بایدن لزوماً برای واحد پول یورو و وضعیت اقتصادی اروپا خوب نخواهد بود. واقعیت این است که دولت جدید آمریکا تلاش خواهد کرد که ارزش یورو را در برابر دلار بالا نگه دارد تا اوضاع اقتصاد آمریکا بهتر شود.

دولت جدید آمریکا در صدد است فدرال رزرو را تحت فشار بگذارد و کاری کند که ارزش دلار بالا نرود. این دولت می‌خواهد خرج‌های گسترده‌ای در زمینه ارائه کمک‌های مالی کرونایی و نیز برنامه‌های زیست‌محیطی و زیرساختی داشته باشد. جی پاول رئیس فدرال رزرو که در چهار سال گذشته به بسیاری از حرف‌های ترامپ گوش کرده، حالا در موقعیتی نیست که خواسته‌های جو بایدن را رد کند. در چنین چارچوبی، بایدن زرنگی کرد و جنت یِلِن را به عنوان وزیر خزانه‌داری خود معرفی کرد؛ کسی که پیش از جی پاول رئیس فدرال رزرو بود و همچنان نفوذ زیادی در آنجا دارد. بنابراین وال استریت حق دارد اگر تصور کند که ارزش دلار قرار نیست در یک یا دو سال آینده بالا برود.

سیاست‌های اقتصادی جو بایدن احتمالاً تاثیر قابل توجهی نیز روی اقتصاد اروپا خواهد داشت؛ اقتصادی که به شدت به صادرات وابستگی دارد. در سال ????، صادرات درواقع تشکیل‌دهنده ??.? درصد از تولید ناخالص داخلی آلمان بود. این رقم در مورد فرانسه ??.? درصد و در مورد ایتالیا ??.? درصد بود. بنابراین بعید است که اروپایی‌ها دست روی دست بگذارند و شاهد افزایش ارزش یورو در برابر دلار و ضربه‌دیدن صادرات خود باشند.

بهترین راه حل چنین وضعی این است که آلمان وارد عمل شود و با ارائه مشوق مالی، تجارت داخلی در اتحادیه اروپا را بیشتر کند. یعنی مثلاً ایتالیایی‌ها به جای صادرات به آمریکا، صادرات به آلمان و کشورهای شمال اروپا را بیشتر کنند. این یعنی بالا ماندنِ ارزش یورو هم چندان ضربه‌زننده نخواهد بود. اروپایی‌ها بازار داخلی عظیمی دارند و وقتش رسیده که از آن استفاده مفیدتری بکنند.

اینجاست که خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (برگزیت) به عنوان یک عامل بسیار مثبت برای اروپا به نظر می‌رسد. اگر انگلیس هنوز در اتحادیه اروپا بود، احتمال آن که آلمان بتواند تجارت داخلی در اروپا را تقویت کند بسیار کاهش پیدا می‌کرد.

کارل کایزر رئیس سابق شورای آلمانی روابط خارجی اخیراً در گفت‏وگو با نیویورک تایمز گفته که «برگزیت باعث شد آنگلا مرکل صدراعظم آلمان قادر باشد از مواضعی که قبلاً به نظر مقدس و غیرقابل تغییر می‌آمدند دست بردارد.» درواقع مرکل می‌ترسید اگر آلمان سیاست‌های مالی‌اش را تغییر ندهد، کشورهای اروپایی بیشتری خواهان خروج از اتحادیه اروپا شوند. به همین ترتیب، اگر انگلیس در اتحادیه اروپا مانده بود، صندوق احیای اقتصادی جدید اتحادیه اروپا که ارزش ??? میلیارد دلاری دارد و شاید بزرگ‌ترین دستاورد مرکل باشد اصلاً به نتیجه نمی‌رسید. حالا اتحادیه اروپا می‌تواند مثل یک دولت، پول قرض بگیرد. این گامی به سوی خودمختاری اروپاست و البته هزینه لازم برای احیای اقتصادی پس از کرونا را نیز تامین می‌کند.

این طور به نظر می‌رسد که انگلیس خیلی بموقع اتحادیه اروپا را ترک کرده است و سیاست‌های اقتصادی دولت جدید آمریکا هم خیلی سریع باعث سوق‌داده‌شدن اروپا به سمت تقویت تجارت داخلی در این اتحادیه خواهد شد. این یعنی روندی عکس روند پوپولیسم اروپایی. در چنین شرایطی، قرار نیست کسی در اروپا یا امریکا به خاطر وقوع برگزیت اشک بریزد. برگزیت به سود اروپایی‌هاست؛ اروپایی که از سال ???? در دام سیاست‌های پولی گیر کرده بود ولی حالا می‌تواند ترکیبی از سیاست‌های مالی و پولی را دنبال کند.

در همین راستا، بانک مرکزی اروپا نیز با سیاست پولی انبساطی خود در چند سال اخیر توانسته معجزه کند. کریستین لاگارد رئیس این بانک و نیز ماریو دراگی که پیش از او رئیس بود، تصمیم‌گیری‌های جسورانه‌ای در این راستا داشته‌اند و برای اولین بار موفق شده‌اند مناطق شمالی و جنوبی اروپا را در وضعیت متحدتری از لحاظ مالی قرار بدهند؛ موضوعی که نتایج مثبت سیاسی نیز به همراه داشته است.

البته تاریخ نشان داده که سیاست پولی به تنهایی نمی‌تواند به رشد اقتصادی خوب بینجامد. درست است که واحد پول یورو وضعیت خوبی دارد، اما اقتصاد اروپا لزوماً این طور نیست و حتی در حال افول است. بانک مرکزی اروپا دائم روی نرخ نزدیک به دو درصدیِ تورم تاکید داشته اما هیچ وقت این طور نشده و این نرخ بیشتر نزدیک به یک درصد بوده است. بنابر پیش‌بینی‌های بازار، این وضعی است که ظرف یک دهه آینده نیز ادامه خواهد داشت و البته چندان قابل قبول نیست. حالا امید اروپایی‌ها بر این است که در غیاب انگلیس، سیاست مالی را وارد ترکیب سیاست‌های اتحادیه اروپا کنند و به یک سیاست تثبیت‌کننده موثرتر در زمینه اقتصاد کلان برسند. با این ترتیب، آنها فرصت خواهند داشت با سیاست آمریکایی‌ها که به قول معروف در جهت بدبخت‌کردنِ همسایه است (یعنی کشوری برای رفع مشکلات اقتصادی خودش، مشکلات اقتصادی یک کشور دیگر را بالا ببرد) سر و کله بزنند.

منبع:
آدرس کوتاه شده: